پرهام و مهدکودک
پرهامم :
چهار چیز را در زندگیت نشکن!
اعتماد
قول
رابطه
و قلب
اینها را که میشکنند صدا ندارند ولی درد زیادی دارد .
پسر گلم مهر 94
تصمیمی برای فرستادنت به مهد کودک نداشتم
وقتی اشتیاقت رو برای رفتن به مهد دیدم تصمیم گرفتم که بری
خداروشکر بهونه نگرفتی و دوست داشتی.
جشن نوروز :
برای جشن نوروز نقش سمنو رد بازی کردی.
خونه تمرین که میکردیم آروم میخوندی
گفتم اگه بلند بخونی برات جایزه میخرم
روز جشن تا جایی که میشد بلند خوندی در واقع داد میزدی
جشن پایان سال :
روز اردو :
ماهان و امیر حسین بهترین دوستهات بودن که امیر حسین اردو نیومده بود.
خانم کیا عزیز که مربی مهدت بود.