بیسکوییت رنگارنگ
بیسکوییت رنگارنگ هم دوست داشتی همیشه تو خونه داشتیم.هر وقت کار داشتم یا میخواستیم بریم بازار یکی میدادم دستت باهاش مشغول بودی به کسی کار نداشتی تا برگردیم خونه البته گاهی از دستت میوفتاد گریه میکردی منم یدک توی کیفم داشتم.بابا اسماعیل هم یه بسته کاملشو گرفته بود و تو از خود بی خود شده بودی الکی میخندیدی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی