پرهامپرهام، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

دنیای ما و پرهام

پرهام و بابایی

1393/3/30 17:19
نویسنده : مامان
554 بازدید
اشتراک گذاری

کودکم آرام آرام قد می کشد ومن در سایه امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ می شوم..

او میرقصد ومن آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه میکنم...

او می خنددو من از شوق حضورش اشک میریزم .

او آرام در آغوشم آرام  می گیرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم...

او پرواز میکند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند...

او بازی میکند ...کودکـــــــــــــانه می پرد ...حرف می زند

به زبانی که کسی جز من نمی فهمدش ...و طبیعت راحس میکندخدا را می بوید!

و من کودکانه ...در سایه بزرگیش پنهان میشوم تا از گرمای دست نوازش غیب بی بهره نمانم !

پسر شیطون بلای من

وقتی شیطنتهای من و تو گل میکنه دیگه به چیزی

رحم نمیکنیم حتی به گلدون توی اطاق

که وقتی داشتیم فوتبال بازی میکردیم

شکست.Smiley

از ترس مامان سریع همه جا رو مرتب کردیم.

 

یه بار گذاشتمت تو لباسشویی ازت عکس گرفتم که 

جیغ جیغای مامان اجازه ادامه عکاسی رو نداد.

جداکننده متن

یه بار هم عینک مامانیو گذاشتم رو چشمت عکس گرفتم

анимация для подписи

حرکات نمایشی

صور فواصل للمواضيع

مامانی همیشه جلوی ورودی آشپزخونه پشتی میزاشت که تو نری تو آشپزخونه فضولی

ولی من با تو همکاری میکردم

تا بری تو برای خرابکاری.

 

پسندها (3)

نظرات (0)