کرم آفتابی

                                      نوشتن زیبا ترین کار دنیا ست

و زیبا تر از آن

چشمان توست که آنرا میخواند

نوشتن

یعنی نگاه کردن در چشم کسی که

دوستش داری

و من هر روز آنچه را که در دست دارم مینویسم

نه آنچه را که از دست دادم

پسر وروجک من هر وقت تو آفتاب

بیرون میری

برات کرم ضد آفتاب میزنم

یه روز  تو اطاقت مشغول بازی بودی

منم پیگیر نشدم دیدمت که پشت به در نشستی

و داری بازی میکنی

یکدفعه اومدی بیرون گفتی مامان کرم آفتابی

زدم بریم بیرون

وقتی دیدمت مخم سوت کشید از سر تا

پاهاتو کرم زده  بودی بردمت حموم

کلی تنت شامپو بدن زدم

تا تمیز شدی

خلاصه  شیرین کاری امروز تو این بود که

کرم تموم شده بود

تازه 2 روز بود که خریده بودم.

ا